تاثير دعا
نوشته شده توسط : اقا محمدرضا

 

 

مرد پولداري در کابل، در نزديکي مسجد قلعه فتح الله رستوراني ساخت که در آن موسيقي بود و رقص، و به مشتريان مشروب هم سرويس مي شد.

 

  ملاي مسجد هر روز موعظه مي کرد و در پايان موعظه اش دعا مي کرد تا خداوند صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلاي آسماني را بر اين رستوران که اخلاق مردم را فاسد مي سازد، وارد کند.

 

  يک ماه از فعاليت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شديد شد و يگانه جايي که خسارت ديد، همين رستوران بود که ديگر به خاکستر تبديل گرديد.

 

  ملاي مسجد روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبريک گفت و علاوه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چيزي بخواهد، از درگاه خدا نااميد نمي شود.

 

  اما خوشحالي مومنان و ملاي مسجد دير دوام نکرد ...

 

  صاحب رستوران به محکمه شکايت کرد و از ملاي مسجد تاوان خسارت خواست !

 

  اما ملا و مومنان البته چنين ادعايي را نپذيرفتند !

 

  قاضي هر دو طرف را به محکمه خواست و بعد از اين که سخنان دو جانب دعوا را شنيد، گلو صاف کرد و گفت : نمي دانم چه حکمي بکنم ؟!!

 

من سخن هر دو طرف را شنيدم :

 

از يک سو ملا و مومناني قرار دارند که به تاثير دعا و ثنا باور ندارند !

از سوي ديگر مرد مشروب فروشي که به تاثير دعا باور دارد …!!!

از کتاب : " پدران . فرزندان . نوه ها "
اثر : پائولو کوئيلو.
  

نظر بديد

 

 




:: بازدید از این مطلب : 710
|
امتیاز مطلب : 121
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37
تاریخ انتشار : 15 / 6 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: